همایش: زبان و رسانه
انجمن زبان شناسی ایران با همکاری «مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما»، «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» و «نشر نویسه پارسی» برگزار میکند:
نخستین همایش ملی زبان و رسانه؛ ویژه رسانه ملی

انجمن زبان شناسی ایران با همکاری «مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما»، «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» و «نشر نویسه پارسی» برگزار میکند:
نخستین همایش ملی زبان و رسانه؛ ویژه رسانه ملی

پیشنهاد برابرنهاد پارسی برای 163 واژه در زمینۀ زبانشناسی شناختی
چکیده
امروزه علم دارای شاخه های پرشماری است و با گسترش و پیشرفت روزافزون آنها، نیاز به واژه سازی و واژه گزینی در هر یک از زمینه های علمی کاری بایسته و گریزناپذیر است. در پژوهش پیشرو برای 163 واژۀ انگلیسی در زمینۀ زبانشناسی شناختی برابرنهادهای پارسی پیشنهاد شده است. این واژه ها همگی برگرفته از کتاب «واژه نامۀ زبانشناسی شناختی» ایوانز(2007) هستند. گرچه برای برخی از این واژه ها برابرنهادهایی در میان زبان شناسان و زبان پژوهان پارسی زبان رواج دارد، اما خواست ما آن است که با بهره گیری از توانمندی و گنجایش زبان پارسی در واژه سازی، برابرنهادهایی را پیشنهاد دهیم که وام گرفته از زبان دیگری همچون عربی نباشند. از دستاوردهای این پژوهش، افزون بر آفرینش و پیشنهاد چند ده واژۀ نو در زمینۀ زبانشناسی شناختی، میتواند یادآوری این نکته باشد که زبان پارسی زبانی زایا و پویاست و به خوبی توان پاسخگویی به نیازهای فزایندۀ قلمرو علم و تبدیل شدن به زبان علم را دارد.
کلیدواژه ها: واژه گزینی، واژه سازی، پارسی سره، زبانشناسی شناختی
*** برگرفته از گفتاورد «پیشنهاد برابرنهاد پارسی برای 163 واژه در زمینۀ زبانشناسی شناختی» (پارسا بامشادی، زبان کاوی، 1394) ***
در توصیف وضعیت امروزۀ رده شناسی زبان شاید نتوان سخنی کوتاهتر و گویاتر از سخن نیکولز (2007: 236) گفت که میگوید «رده شناسی زبان روی غلتک افتاده و میخواهد همچنان به پیش رود». میتوان گفت امروزه رده شناسی هم یک رویکرد نظری به زبان است و هم روشی در جهت شناخت هرچه بیشتر ماهیت زبان. دنیل رده شناسی زبانی را اینگونه تعریف می کند: «رده شناسی زبانی، زبانها را با یکدیگر مقایسه می کند تا دریابد چه تفاوتهایی با هم دارند، تا ببیند این تفاوتها تا چه حدی است، و تا بداند چه تعمیم هایی را میتوان برای گوناگونی های بینازبانی ارائه داد» (دنیل، 2011: 44). وی بر این باور است که شالودۀ زبانشناسی بر بررسی های رده شناختی استوار است و زبانشناسی اساسا یک حرکت رده شناختی است و می گوید «پیشینۀ بیشتر شاخه های زبانشناسی به مقایسۀ بینازبانی بازمیگردد [...]» (همان: 44). این دیدگاه را دیکسون (2010) و شوپن (2007) نیز ابراز کرده اند. همچنان که دنیل (2011: 45) گفته است، رده شناسی بیشتر گرایش به شناسایی و بررسی تفاوت های بینازبانی دارد تا شباهت ها. زیرا با شناخت تفاوت هاست که ما میتوانیم دریابیم حد و مرز گوناگونی زبان ها تا کجاست. اما در مقابل، زبانشناسی تاریخی [1] و زبانشناسی برخورد [2] به شباهت های میان زبانها می نگرند زیرا این شباهت ها هستند که می توانند به صورت ژنتیکی منتقل شود و در اثر برخورد میان زبان ها گسترش یابند. در حالی که زبانشناسی تاریخی و زبانشناسی برخورد به بررسی زبان هایی می پردازند که از نظر خویشاوندی یا از نظر جغرافیایی به هم نزدیک اند، رده شناسی زبان هایی را بررسی می کند که این چنین پیوندهایی با هم نداشته باشند.
*** برگرفته از گفتاورد «بررسی و نقد کتاب دانشگاهی: درآمدی بر رده شناسی زبان» (پارسا بامشادی)، دوفصلنامۀ پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی، 1394 ***
نظریۀ مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی (به اختصار: مواش) که توسط ایوانز (2006، 2007، 2009، 2010، 2013، 2015) در چارچوب معناشناسی شناختی ارائه گردیده نظریه ای است پیرامون بازنمود واژگانی[1] و معناسازی[2]. هدف این نظریه ارائۀ الگویی برای ماهیت معنای واژه ها (یعنی بازنمود واژگانی) و سازوکارهای آمیزش واژه ها (یعنی معناسازی) در ساخت واحدهای زبانی بزرگتر (یعنی پاره گفتار) است. یکی از نگرش های کلیدی در این نظریه این است که واژه ها حامل معنا نیستند بلکه معنا چیزی است که به کل پاره گفتار مربوط است. کارکرد واژه ها این است که دسترسی ما به دانش دانشنامه ای[3] (یعنی مخزن معنایی بزرگ و گسترده ای که در ذهن زبانوران انباشته شده است) را فراهم کنند. معنا حاصل فرایند تفسیر موقعیتی است که در آن یک پاره گفتار و بافت برون زبانی به ما می گوید کدام بخش از توانۀ معنایی[4] واژه ها را باید در فرآیند معناسازی فعال کرد. همۀ اطلاعات و دانشی که می تواند با یک واژه مرتبط باشد توانۀ معنایی آن واژه نامیده می شود.
نظریۀ مواش در پرتو پنج دستاورد چشمگیر در معناشناسی شناختی پرورش یافته است (ایوانز، 2009):
1) شناخت پیکرمند[5] : نخستین بار توسط لیکاف و جانسون (1980) معرفی گردید و می گوید ذهن آدمی و به ویژه سامانۀ مفهومی آن، تابع وضعیت و حالت بدن گونۀ بشر و ساختار عصبی و کالبدشناختی آن است. شناخت پیکرمند (یا به تعبیر بارسالو (2008) شناخت زمینه مند[6] ) شالودۀ بازنمود معنایی در نظریۀ مواش است.
2) بازنمود معنایی[7] : یافته های اخیر در معناشناسی واژگانی شناختی [8] نشان میدهد که (1) چندمعنایی دارای سرشت مفهومی است، (2) واژه ها دارای گرایش های گزینشی هستند و (3) مقوله های دستوری دارای بنیاد معنایی اند. هر سه این یافته ها در نظریۀ مواش گنجانده شده است.
3) معناشناسی دانشنامه ای[9]: یافته های اخیر در زبانشناسی شناختی و به ویژه معناشناسی قالبی[10] فیلمور (1985) و دستور شناختی[11] لانگاکر (1987، 2008) گویای آن است که معنای واژه ها به مخزن بزرگ و پیچیده ای از دانش مفهومی متصل است. نظریۀ مواش میان بازنمود زبانی و بازنمود مفهومی تمایز می گذارد و بازنمود معنایی را مجموعه ای از این دو میداند.
4) سرشت نمادین دستور زبان: در زبانشناسی شناختی و به ویژه در دستور شناختی لانگاکر (1987، 2008) و دستور ساخت شناختی [12] گلدبرگ (1995، 2006)، ساختهای دستوری نیز همانند واژه ها دارای سرشت نمادین هستند. از این رو، دستور مجموعه ای از قواعد انتزاعی نیست که بر واژه ها اعمال می شود بلکه واژگان (ذهنی) و دستور بر روی یک پیوستار قرار دارند و هر دو واحدهای نمادین دوقطبی اند: قطب واجی و قطب معنایی.
5) سرشت کاربردبنیاد زبان: در زبانشناسی شناختی و به ویژه در دستور شناختی (لانگاکر، 1987، 2008) معنا در کاربرد و در بافت تحقق می یابد و تمایزی میان معنای جمله و معنای گوینده و در نتیجه تمایزی میان معناشناسی و کاربردشناسی نیست. نظریۀ مواش نیز معناسازی را کاربردبنیاد و موقعیت مند میداند.
ایدئولوژی چیست؟
دربارۀ اینکه ایدئولوژی چه چیزهایی را دربرمیگیرد، بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که انبوهی از هستانهای مفهومی است هرچند دربارۀ چیستی این هستانها و چگونگی تعریف آنها با یکدیگر اختلاف نظر دارند. بنیادین ترین تعریف از ایدئولوژی این است که آن را «سامانه ای از ایده ها» (هاوکینز، 2001: 8) یا «شمار زیادی» از ایده ها و باورها (مسکوویچی، 1998/2001: 132) بدانیم. در نزد وندایک که یکی از پرکارترین هواداران گفتمان پژوهي انتقادي شناختي[1] است، ایدئولوژی ها «خوشه هایی از باورها در ذهن ما هستند» (1998: 26) و میگوید که این باورها کلی (یعنی انتزاعی و مستقل از بافت) و در سطح جامعه مشترک هستند (1998: 32، 46). وی باورها را به طور کلی «هرچیزی که بتوان به آن اندیشید» تعریف میکند (1998: 18) و باور را بر دو گونه می داند: یکی «فرآوردۀ قضاوت براساس ارزشها یا هنجارها» یعنی نظرات و دیگری باورهایی که «ما آنها را بر طبق متغیر [معیار] اجتماعی، فرهنگی و تاریخی خاص، باورهایی درست در نظر میگیریم»، یعنی دانش (1998: 19). از دیدگاه وندایک، دانش اجتماعی-فرهنگی در میان اعضای یک جامعه مشترک است درحالی که ایدئولوژی ها در میان گروه های خاصی از آن جامعه مشترکند، مانند طرفداران حقوق زنان (فمینیستها) یا نژادپرستان. (ناگفته پیداست که هر فرد میتواند در بیش از یک گروه عضویت داشته باشد). نتیجه می گیریم که ایدئولوژی ها در نهایت ریشه در دانش اجتماعی-فرهنگی دارند. ایدئولوژیها هدایتگر «نظرات اجتماعی قلمروویژۀ[2] یک گروه، یعنی نگرشهای گروه» نیز هستند (1998: 33)؛ برای نمونه، ایدئولوژی سوسیالیستی هدایتگر نگرشهای خاصی دربارۀ مالیات است (برای جزییات بیشتر بنگرید به وندایک 2012). این تعریف اجتماعی-شناختی از ایدئولوژی را باید در مقابل تعریف (نو)مارکسیستی از آگاهی کاذب[3] دانست.
*** برگرفته از کتاب «درآمدی بر نظریه های زبانشناسی شناختی» (ترجمۀ بامشادی و انصاریان، 1395). ***
رویکردهای ساختاری، زبانشناختی اجتماعی و روانشناختی زبان در مطالعۀ رمزگردانی
پارسا بامشادی، نگار داوری اردکانی
چكيده
پدیدۀ رمزگردانی که یکی از پویاترین قلمروهای پژوهشی در سه دهۀ گذشته در زبانشناسی اجتماعی بوده، تاکنون به طور کلی با سه رویکرد مورد مطالعه قرار گرفته است: (1) رویکردی ساختاری (دستوری)، (2) رویکرد زبانشناختی اجتماعی و (3) رویکرد روانشناختی زبان. در مقالۀ پیش رو، این سه رویکرد و مهمترین نظریه ها و الگوهای مطرح شده در هر یک را معرفی و بررسی خواهیم نمود. نظریه هایی که در این مقاله معرفی و بررسی میشوند عبارتند از: الگوی ساختاری پاپ لک، الگوی ساختاری مویسکن، الگوی قاب زبان پایه، نظریۀ صفر به رمزگردانی، رویکرد زایشی به رمزگردانی، رمزگردانی لایه ای، رویکرد گفتگوگاوانه، الگوی نشانداری و الگوی روانشناختی کلین. افزون بر این نظریه ها، مهمترین مباحث و موضوعاتی که در هر یک از سه رویکرد بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند نیز مرور می گردد و برخی از دستاوردها و یافته های هر یک ارائه می شود. این مقاله بخشی از یک کار پژوهشی گسترده تر دربارۀ رمزگردانی و جنبه های گوناگون در مطالعۀ آن است که بخش نخست آن با عنوان «رمزگردانی و ارتباط آن با دیگر پدیده های حاصل از برخورد زبانی» پیشتر ارائه گردیده است.
کلیدواژه ها:رمزگردانی، دوزبانگی، رویکرد ساختاری، رویکرد زبانشناختی اجتماعی، رویکرد روانشناختی زبان
*** این گفتاورد در نخستین همایش ملی برخورد زبانها در هجدهم آذرماه 1395 ارائه خواهد گردید ***
الگوهای نیروپویایی در گفتمان سیاسی- اقتصادی: پژوهشی در گفتمان کاوی شناختی
(بررسی موردی گفتگوی تلویزیونی حسن روحانی)
پارسا بامشادی، شادی انصاریان
چكيده
زبانشناسی شناختی را شاید بتوان جذابترین و پرطرفدارترین رویکرد در زبانشناسی امروز دانست که قلمروهای پژوهشی آن به صورت فزاینده ای رو به گسترش است. در چند سال اخیر این رویکرد به قلمرو گفتمان کاوی (انتقادی) نیز راه یافته و دستاوردهای امیدوارکننده ای نیز به ارمغان آورده است. پژوهش پیش رو نیز در همین راستا به بررسی الگوهای نیروپویایی (تالمی، 1988، 2000) در گفتمان سیاسی- اقتصادی ایران می پردازد و گفتگوی تلویزیونی رئیس جمهور (حسن روحانی) در دوازدهم مردادماه 1395 را به صورت موردی واکاوی می نماید. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که الگوهای نیروپویایی در حوزه های گوناگون گفتمان رئیس جمهور همچون موضوع برجام، تورم، رکود، مفاسد اقتصادی و خصوصی سازی کاربردی چشمگیر دارد. در این گفتگوی تلویزیونی برهمکنش و تقابل میان نیروها و عوامل دخیل در موضوعات گوناگون سیاسی و اقتصادی در قالب طرحواره های نیروپویایی مفهوم سازی می گردد. با بررسی این طرحواره ها می توان دریافت که در بحث برجام کشمکش و ستیز پیوسته ای میان ایران، قدرت های بزرگ، رژیم صهیونیستی، کشورهای معاند منطقه و حتی دولت و کنگرۀ آمریکا وجود دارد که هر یک از آنها گاه در نقش نیروی کنشگر پدیدار میشوند و گاه در نقش نیروی پادکنشگر. در موضوعات داخلی نیز تقابل میان دولت با نیروها و شرایط مخالف را میتوان دید که هر یک میکوشد بر دیگری غلبه کند یا در برابر آن مانع به وجود آورد.
کلیدواژهها: الگوهای نیروپویایی[1]، گفتمان کاوی، زبانشناسی شناختی
[1] force-dynamics patterns
انجمن زبانشناسی ایران با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) و نشر نویسه پارسی برگزار میکند:
نخستین همایش ملی برخورد زبان ها
زمان برگزاری: 18 آذر 1395
مکان برگزاری: تهران، بزرگراه کردستان، نبش خیابان خیابان 64 غربی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نتیجۀ پایانی داوری مقاله های «نخستین همایش ملی برخورد زبان ها» اعلام گردید:
انجمن زبان شناسی ایران با همکاری «دانشگاه تربیت مدرس» و «نشر نویسه پارسی» برگزار می کند:
چهارمین همایش ملی تحلیل گفتمان و کاربردشناسی
دبیر علمی: دکتر فردوس آقاگل زاده
دبیر اجرایی: دکتر فائزه فرازنده پور
زمان برگزاری: دوم دی ماه 1395
محل برگزاری: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تالار علامه جعفری
محورهای همایش
1- مسائل کاربردشناسی زبان (Pragmatics )
2- تحلیل گفتمان توصیفی (Descriptive Discourse Analysis)
3- تحلیل گفتمان انتقادی (Critical Discourse Analysis)

رویکرد ساخت بنیاد به صرف و کاربرد آن در آموزش واژه های مشتق و مرکب فارسی برای فارسی آموزان
نویسندگان: پارسا بامشادی،شادی انصاریان
سخنرانی و چاپ در مجموعه مقالات نخستین همایش واکاوی منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، 29-28 مهر 1395، دانشگاه شهید بهشتی.
چکیده
یکی از مهمترین جنبه های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان آموزش واژه های فارسی است زیرا یادگیری زبان بدون یادگیری واژه های آن امکان پذیر نیست؛ در نتیجه در همۀ فرایندهای یاددهی-یادگیری زبان، توجه به واژگان نیازی تردیدناپذیر است. از آنجا که بخش عمده ای از واژه های زبان فارسی را واژه های مشتق و مرکب تشکیل میدهد، آموزش این واژه ها از اهمیت بسزایی در آموزش زبان فارسی برخوردار است و یافتن شیوه های کارامد برای آموزش آنها یکی از هدف های کلیدی در قلمرو مطالعات آزفا به شمار می آید. برای دستیابی به این هدف، پژوهش پیش رو می کوشد بنیادهای نظری رویکرد ساخت بنیاد به آموزش واژه های مشتق و مرکب را بررسی نموده و مزایا و دستاوردهای نظریۀ «ساختواژۀ ساختی» (بوی، 2010) را در آموزش این واژه ها واکاوی کند. ما در این پژوهش نشان خواهیم داد که نظریۀ ساختواژۀ ساختی را میتوان به عنوان رویکردی نظری در آموزش واژه های غیربسیط و فرایندهای واژه سازی زبان فارسی به کار گرفت که دستاورد آن آسان سازی، شتاب بخشی و افزایش کارایی آموزش واژه های مشتق و مرکب فارسی است. همچنین با ارائۀ نمونه هایی از ساخت های اشتقاقی و ترکیبی زبان فارسی نشان خواهیم داد که در آموزش این ساخت ها لازم است طرحواره ها و زیرطرحواره های آنها به زبان آموزان ارائه شود تا آنها بتوانند افزون بر آنکه هر دو جنبۀ صوری و معنایی این طرحواره ها را همزمان می آموزند، رابطۀ شبکه ای و سلسله مراتبی سامانمند میان آنها را نیز درک کرده و بدین وسیله یادگیری آنها آسان و شتابان گردد. در کنار توجه به طرحواره ها و زیرطرحواره های اشتقاقی و ترکیبی زبان فارسی، موضوع دیگری که در آموزش واژه های مشتق و مرکب دارای اهمیت است توجه به قلمروهای شناختی است که توسط این طرحواره ها و زیرطرحواره ها بیان میشوند. به این صورت که اگر طرحواره هایی که مفاهیم واحد یا نزدیک به هم را بیان می کنند در قالب یک مجموعه دروس مرتبط با هم آموزش داده شوند، نتیجۀ بهتری حاصل خواهد شد.