زبانشناسی پیکره ای یکی از شاخه های نورُستۀ زبانشناسی است که با شتابی روزافزون جای خود را در پژوهش های زبانشناختی باز کرده و کمک ها و خدمت های شایانی به زمینه های گوناگون این رشتۀ علمی کرده است. برای پیکره تعریف های گوناگونی ارائه شده است اما شاید یکی از شناخته شده ترین و پذیرفته شده ترین تعریف ها، آنی باشد که مک انری و همکارانش (2006: 4) ارائه داده اند و پیکره را «بدنه ای از زبان طبیعی» دانسته اند. تعریف زبانشناسی پیکره ای هم بحث انگیز است و برای آنکه وارد این بحث های شاید بی پایان و بیهوده نشویم، بهتر است که به پیروی از تیلور (2008) تعریف های گوناگون را گرد هم آوریم و بگوییم: زبانشناسی پیکره ای یک ابزار، یک روش، یک روش شناسی، یک رویکرد روش شناختی، یک رشته، یک نظریه، یک رویکرد نظری، یک چارچوب (نظری یا روش شناختی) یا ترکیبی از همۀ این هاست.
یکی از مزیت های کلی کار با پیکره ها این است برای شمّ زبانی پژوهشگران یک شالودۀ تجربی فراهم میکنند. شمّ نقطۀ آغاز هر پژوهشی است اما گاه میتواند گمراه کننده باشد و به نتیجه گیری های نادرست بینجامد. از این رو، باید آن را با داده های تجربی و واقعی محک زد و بهبود بخشید. افزون بر این، به کمک یافتههایی که از بررسی های کمّی به دست می آید، نه تنها می توان (به یاری آزمون های آماری) به تعمیم های اصولی دست یافت، بلکه می توان به پیش بینی هایی هم رسید. امروزه پیکره های زبانی و زبانشناسی پیکره ای ابزارهای باارزشی در خدمت شاخه ها و زمینه های گوناگون زبانشناسی هستند که دسترسی و به کارگیری آنها به لطف رایانه و اینترنت بسیار آسان شده است.
برای آشنایی با زبانشناسی پیکره ای و گوشه ای از دستاوردها و سودمندی های آن در پژوهش های زبانشناختی، دو کتاب را در اینجا قرار داده ام که دوستداران این شاخه از زبانشناسی میتوانند دریافت کنند و از آنها بهره جویند.
رویکردهای پیکره بنیاد به استعاره و مجاز
زبانشناسی پیکره ای و زبانشناسی اجتماعی