لیکاف و کارهای او (4)
نظریۀ استعارۀ مفهومی نظریه ای تاثیرگذار بوده است و این را از حجم انبوه پژوهش هایی که پیرامون دستاوردها و کاربردهای آن انجام شده، می توان دریافت. از کارهای سودمندی که در این راستا انجام گرفته، جستجوی استعاره های مفهومی و مستندسازی آنها در زبان های دیگری به جز انگلیسی و نیز زبان اشاره ای و همچنین واکاوی استعاره های مفهومی غیرزبانی در تصاویر بوده است. یک رویکرد دیگر را میتوان بررسی نقش استعارههای مفهومی در گفتمان ها و سامانه های دانشی گوناگون مانند اقتصاد، اندیشه های دینی و فلسفی و تاریخ روشنفکری دید. از دیدگاه کاربردی نیز نقش استعاره های مفهومی در مواردی همچون آموزش در کلاس درس و روان درمانی بررسی شده است.
با این وجود، ادعاهای گاه بلندپروازانۀ نظریۀ استعارۀ معاصر، انتقادهایی را نیز برانگیخته است. شاید مهم ترین انتقاد متوجه این رابطۀ چرخه وار باشد که استعاره های زبانی را هم گواهی بر وجود استعاره های مفهومی می داند و هم برونداد آنها. همچنین، نقدهایی نیز به فلسفۀ تجربه گرای نهفته در پشت این نظریه وارد شده و زبان شناسان پیکره ای آن را متکی بر مثال های ساختگی و شمیّ می دانند و نمونه هایی واقعی از متن ها و گفتگوهای روزمرۀ مردم. انسان شناسان نیز بر این باورند که در مورد نقش استعاره های مفهومی در درک فرهنگی گزافه گویی شده و برخی روان شناسان نیز واقعیت روانی استعاره های مفهومی را به دیدۀ تردید نگریسته اند. برخی نیز نشان داده اند که درک لیکاف از برخی مفاهیم فلسفی و ریاضیاتی که در تشریح نظریۀ خود از آنها بهره برده، نادرست است. گفتمان کاوانی که نظریۀ استعارۀ معاصر را در پژوهش های خود به کار برده اند نیز بر ایجاد تعادل میان بُعد شناختی استعاره و عوامل ارتباطی و بافتی در کاربرد آن تاکید کرده اند.
من پارسا بامشادی دانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران هستم و این تارنما بزمگاهی است دانشورانه در راستای بررسی و کاوش جستارهای گوناگون زبان شناسی.